در سال ۱۸۶۲ تارگا این شانس را یافت که Julian Arcas که برای اجرا به Castellen آمده بود را از نزدیک ملاقات کند و در حضور او قطعهای بنوازد، مهارت و توانایی تارگا موجب تحیر Arcas شد و به پدر تارگا توصیه کرد که حتماً او را به مدرسه موسیقی در Barcelona بفرستد.
بنابراین تارگا به بارسلون رفت ولی طولی نکشید که به دلیل وخامت وضعیت مالی پدرش به ناچار به خانه بازگشت. و برای کمک به پدر گروه موسیقی تشکیل داد و در اماکن عمومی و کافه تریاها به اجرای برنامههایی مشغول شد.
در آن زمان یکی از ثروتمندان شهر به نام Antonio Canesa پس از مشاهده استعداد خارق العاده تارگا کل هزینه سفر و اقامت تارگا به مادرید جهت تحصیل در کنسرواتوار اسپانیایی تقبل کرد.
تارگا در آن زمان توانست برای اولین بار گیتاری تهیه کند (این گیتار ساخته Antonio Torres بود.)سالهای دانشجویی تارگا به سختی گذشت. در آن زمان پیانو یکی از متداولترین آلات موسیقیایی بود و گیتار آن محبوبیت سابق خود را از دست داده بود و در میان آلات موسیقیایی در پایینترین سطح قرار داشت، به همین دلیل تارگا نمیتوانست به عنوان نوازنده گیتار در کنسرتها فعالیت داشته باشد و به نواختن پیانو میپرداخت.
تا اینکه استادش (Arriet) در کنسرتی که برای امور خیریه ترتیب داده شده بود مهارت تارگا را در نواختن گیتار مشاهده نمود و او را به عنوان شاگرد خصوصی نزد خود پذیرفت و به تارگا گفت گیتار به تو احتیاج دارد و تو برای اینکار به دنیا آمدی.
از آن پس تارگا نوازندگی پیانو را رها کرد و تمام تمرکز خود را بر روی گیتار پیاده کرد. در زمستان سال ۱۸۸۰ در کنسرتی در Novelda به جای دوستش گیتار نواخت و به زودی شهرت و آوازه او در همه جا پیچید.(در این کنسرت همسر آینده خود Maria Rizo را ملاقات کرد.)
پس از این کنسرت در سال ۱۸۸۱ به فرانسه رفت و در تئاترها نوازندگی میکرد و پس از اینکه توسط ملکه الیزابت دوم به انگلیس دعوت شد به منظور ازدواج با ماریا به Noveldo بازگشت.
پس از مراسم عروسی آنها به مادرید رفتند و اولین دخترشان در آنجا متولد شد ولی متاسفانه دخترشان بر اثر یک بیماری در گذشت.
در Valencia تارگا با بیوه ثروتمندی به نام Conxa Martinez آشنا شد که این خانم در زمینه فعالیتهای هنری به تارگا خیلی کمک کرد و همچنین خانهای را در Sant Gervasi در اختیار تارگا و خانواده اش قرار داد، این خانه مکانی بود که تارگا بهترین و معروفترین آثارش را در آنجا ساخت.
در سفری به Granada تره مولوی Recuerdos de la alhambra را ساخت که تمام این قطعه بسیار زیبا با تکنیکی به نام ترمولو اجرا می شود این قطعه از قطعات فوق العاده زیبا و بی مانند تارگاست و سپس در Algeria قطعات Danza mora و Morish dance به وی الهام شد.
از جمله دیگر قطعات ساخته شده وی تانگو(TANGO) است این قطعه فوق العاده زیباست و از ریتم بسیار خاصی پیروی می کند.این قطعه شامل چند قسمت است که هر قسمت آن کاملاً به خصوص و با ظرافت خاصی آهنگسازی شده است.
و کنسرتهایی را در اسپانیا، میلان، ژنف، فرانسه، رم، ایتالیا اجرا کرد. و در این کنسرتها استادی و تبحر خود را در نواختن گیتار به همگان اثبات کرد.
در سنین بالا اخلاق تارگا دچار تغییر خلق و خو شد. مردی احساسی و دارای عقاید عاشقانه. همچنین ترسو ترجیح میداد کنسرت را در مکانی کوچک با تعداد جمعیت کم اجرا کند تا در تئاتری بزرگ و در مقابل عده زیادی تماشاگر.
تارگا فرد خوش شانسی نبود زیرا در ژانویه ۱۹۰۶ به سختی بیمار شد. این بیماری بسیار سخت و دوره نقاهت آن بسیار طولانی بود و در این میان دوستانش برای حمایت مالی از او کنسرتهایی با عنوان Audicions Tarrega برگزار کردند و درآمد حاصل شده از این کنسرتها را به تارگا میدادند.
نام فرانسیسکو تارگا با گیتار کلاسیک عجین شدهاست. نگاهی به قطعات تنظیم شده توسط او و بالاخص قطعات ساخته شده و تمریناتی و اتودهای آموزشی در زمینه گیتار کلاسیک از وی چهرهای ماندگار و فراموش ناشدنی در دنیای گیتار کلاسیک ساختهاست.
خدمتی که تارگا با ساختن قطعات بسیار زیاد و فوق العاده زیبا برای موسیقی کلاسیک انجام داده است در تاریخ گیتار کلاسیک بی سابقه و تکرار نشدنی است.
تارگا در ۲ دسامبر ۱۹۰۹ آخرین اثر خود با عنوان Oremus را ساخت. و در ۱۵ دسامبر ۱۹۰۹ در خانه اش در خیابان Valencia در گذشت.
برچسب ها فرانسیسکو تارگابیوگرافی تارگازندگی نامه تارگاتارگافرانسیسکو تارگا زندگی نامهفرانسیسکو تارگا بیوگرافیبیوگرافی بزرگان گیتار کلاسیکبزرگترین آهنگساز گیتار کلاسیکبزرگترین شخص در تاریخ گیتار کلاسیک
نظرات ارسال شده